دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 11 هزارگزی جنوب خاور کرمانشاه و 2 هزارگزی شمال سیابان واقع شده است. کوهستانی و سردسیر است. 217 تن سکنه دارد. از رود خانه سیابان گوش بران آبیاری میشود. از محصولاتش غلات، لبنیات و حبوبات است. مردمش بکار زراعت و گله داری اشتغال دارند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه که در 11 هزارگزی جنوب خاور کرمانشاه و 2 هزارگزی شمال سیابان واقع شده است. کوهستانی و سردسیر است. 217 تن سکنه دارد. از رود خانه سیابان گوش بران آبیاری میشود. از محصولاتش غلات، لبنیات و حبوبات است. مردمش بکار زراعت و گله داری اشتغال دارند. راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
جسور و بی ادب در تکلم. (فرهنگ نظام). آنکه سخن بی محابا گوید و بسیار گوید. (آنندراج). بدزبان و کسی که به بدی حرف بسیار میزند و گستاخ. (ناظم الاطباء). ذربه. سلیط. عذقانه. مطریر. مشان. (منتهی الارب) : دریغ اگر این بنده با حسن شمایلی که دارد زبان دراز و بی ادب نبودی. (گلستان). رجوع به زبان درازی و زبان درازی کردن شود، پرگو. پرحرف. طویل الکلام، مجازاً، تیغ. (آنندراج)
جسور و بی ادب در تکلم. (فرهنگ نظام). آنکه سخن بی محابا گوید و بسیار گوید. (آنندراج). بدزبان و کسی که به بدی حرف بسیار میزند و گستاخ. (ناظم الاطباء). ذِربَه. سلیط. عَذقانَه. مِطریر. مَشان. (منتهی الارب) : دریغ اگر این بنده با حسن شمایلی که دارد زبان دراز و بی ادب نبودی. (گلستان). رجوع به زبان درازی و زبان درازی کردن شود، پرگو. پرحرف. طویل الکلام، مجازاً، تیغ. (آنندراج)